معنی بندر شمال فرانسه

حل جدول

لغت نامه دهخدا

بندر

بندر. [ب َ دَ] (اِخ) نام شهری است در غرجه. (فرهنگ اسدی):
بسی خسرو نامور پیش از او
شدستند زی بندر و ساربان.
دیباجی (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 161).

فرهنگ عمید

بندر

جایی در کنار دریا که محل توقف، بار انداختن، یا بارگیری کشتی‌ها است، بندرگاه،
هر شهری که در کنار دریا باشد،
* بندر آزاد: بندری در یک کشور که ورود و خروج و باراندازی و بارگیری برای کشتی‌های سایر کشورها در آن‌جا آزاد است،

معادل ابجد

بندر شمال فرانسه

1023

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری